با ناراحتی اعلام میکند که بار قاچاقش را گرفته اند

دارد فکر می کند این سربازان سیاه بخت در آن لحظه به چی فکر می کردند؟

کاش خدمت لب مرز بیفتم برای مبارزه با قاچاق

از انسان های مخالف مطربان

به درمان

پد

به پشتیبانی از پدرام از مهران

پد را درمان کند

ریدم با جملاتم

مهران امشب کتکه رو نخورد چون یه جاییش میسوزد و عصبانی است

و از این شگفت زدگی رنج می برد

که عجب دنیای بدی است

این پلرک گه گیج می زند

مطابق حکم وزارت بهداشت این مکان تا اطلاع ثانوی تعطیل است

که تا ماموره رفت با پدرام پلمپ را باز کنند

پد احساس جمله بندی می کند

پد تارف بلد باشد که تک خوری در ما نیست

که به طور اتفاقی از کنار سردر ادبیات رد می شد صدای مهیب یک آروق که در اثر مصرف زیاد نوشابه غیر استاندارد تولید شده بود را می شنود

در این پلرک بوی سگ مرده میاید

پلرک آسان نمود اول ولی افتاده می آید به کنعان غم مخور

صدایش در نمیآید

حرکت از شما پلرک از خدا

سم می خداهد در این پلرک توالت عمومی زنانه دایر کند

میشاشد

جرم دارد مردانه خراب است

که مردم کجاها خدمت میکنند و اینها دارند به بشرییت خدمت میکنند

سینا را کتک بزند که از این صحنه لذت برده است

sina fuck ash ra dar plurke ghabli neveshte bood

که شاداب از کجا فهمیده